روزنوشت‌های یک طب‌آموز

روزنوشت‌های یک طب‌آموز

روزمره نوشت‌های یک طب‌آموز
روزنوشت‌های یک طب‌آموز

روزنوشت‌های یک طب‌آموز

روزمره نوشت‌های یک طب‌آموز

فال نیک

تولد این وبلاگ برای من همراه شد با یه اتفاق خوب و کم شدن یه دغدغه. 

ماجرا از این قراره که درس ترمینولوژی۲ در دانشکده‌ی ما توسط یک استاد فقط ارائه میشه و این استاد از نظر برخورد بد و سخت‌گیری شهره ی عام و خاصه. یک نمونه‌ش وقتیه که وقتی اسم استاد رو به یکی از پزشک‌های طرحی فارغ‌التحصیل دانشکده گفتم بعد از گذشت بیش از ۶ سال اظهار تاسف می‌کرد بابت کلاس‌های این استاد و فشاری که داشته!

حجم مطلبی که این استاد هرجلسه از دانشجو می‌خواست بسیار بالا بود و من هیچ وقت نمی‌گم نمی‌تونستم خودم رو برسونم، ولی ترم سه برای من پر بود از استرس‌های فراگیر و در ادامه شروع درمان. برای همین تصمیم گرفتم این ترم خودم رو از این استرس دور کنم و بیشتر زمانم اول صرف درمان و التیام گذشته باشه و بعد توسعه‌ی فردی خودم. در نهایت تصمیم گرفتم که این درس رو حذف کنم! ترم تابستان درس رو بردارم که مجبور نشم ترم۴ درس رو همزمان با مطالعه برای آزمون علوم پایه بخونم. مشکل اصلی اینجا بود که در دانشکده شایعه شده بود که برداشتن این درس در دانشگاه مجازی تابستان فقط در صورتی میسره که شما یک بار درس رو افتاده باشید یا ترم۴ باشید و به علوم پایه نرسید. بگذریم که دور و نزدیک چقدر کنایه زدند که شدنی نیست و اشتباه کردی و عملا علوم پایه رو پنج ترمه حساب کن و... .


اتفاق میمون و مبارک کجا بود؟ هنوز داشتم پنل وبلاگ رو نگاه می‌کردم که از آموزش دانشکده تماس گرفتند که با درخواستم موافقت شده تا بتونم ترم تابستانی بردارم. 


پ.ن: این استاد، استاد یکی از درس‌های تخصصی دیگر این ترم من هم هست که شنبه امتحان پایانی دارم.  اوضاع خیلی سخت پیش میره. 

انرژی مثبت بفرستید و دعا کنید که امتحانات سخت این ترم بخیر و خوشی بگذره.